سجده عاشقی . . .

سجده عاشقی . . .
گل نرگس ای مظهر تمام زیباییها ای گل نرگس سالهاست که انتظار تو را می کشم. من همراه با آسمانها و زمین دعای فرج تو را می خوانم ، تا شاید ظهور کنی و مرهمی بر این دل زخم دیده از روزگار بی انصاف باشی آخه میدونی مولا ي جان خیلی از این زمونه پست دلم به درد اومده و در تنهایی خودم با تو نجوا می کنم و به نمازت می ایستم و در سجده عاشقی با تو نجوا می کنم. و اشک ریزان فرج تو را از خداوند می خواهم. ای گل زهرا بیا و درد دل ما را دوا کن. که ما برای دیدنت بی قراریم آقای من مولای غریب و تنهای من پدر مهربان اهل عالم می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اند من از تصویر این غربت و غم ناتوان ام … از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دور دست ها تبعید می کنند؟ از آنها که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟ … از خود آغاز می کنم که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد. می خواهم به سوی تو برگردم. یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری؛ می دانم در همان لحظه ها، روزها و سال های غفلت هم، برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم؛ اما تو هم چون پدری مهربان، دورادور مرا زیرا نظر داشتی آقای من ، مولای من ، یاورمن …العفو … العفو - -------------------------------------------------------------------------------- در شبهای بی قراری ... در شبهای بی قراری قرار من باش؛ در لحظه های بی پناهی پناه من باش مگه نمیگی تو دل همه هستی؛ پس چرا دل من بیقرارته؟ مگه نمیگی پا به پای همتون میام ؛ پس چرا راهم را گم کرده ام و دارم به بیراهه میرم؟ مگه نمیگی دستم و میگیری ؛پس چرا دست خالی هستم؟ مگه نمیگی در لحظه لحظه زندگی با منی؛ پس چرا این همه مشکل ریخته رو سرم؟ مگه نمیگی با غم و غصه بیگانه ای؛ پس چرا این همه غم دارم؟ مگه نمیگی با بودنم در کنارتان احساس آرامش میکنید ؛پس چرا چشمانم هر روز به یادت گریانند؟ مگه نمیگی دعا کنید تابیام ؛ روز وشب ذکر صلوات بر ورد زبان داریم و دعای اللهم عجل را سر میدهیم پس چرا نمی آیی؟ مگه نمیگی ... آقا چقدر بگم که چی گفتی چقدر باید از دل کوچیک و بیقرارم بگم که تواین دنیای تنگ و تاریک هیچکس را ندارد آقا کمکم کن خودم را پیدا کنم کمکم کن وقتی که جمعه میشه سفره دلم را در کوی مهربانی ات باز کنم نه در کوی گناه؛ کمکم کن بگم اللهم عجل لولیک الفرج کمکم کن از صمیم دل بخوانمت و برایت بگویم مولا جان لب روی لب می گذارم تا شاید صدایت را بشنوم چشم به ستاره ها بدوزم و آنها را یکی یکی با انگشتانم بشمارم ؛ مولا جان بیا که زندگی را از نو شروع کنیم بیا که می خواهم روی سرنوشت یک خط زرد بکشم بیا که چشمهایم نمی توانند تاآن سوی افق را ببینند که نشانی از تو باشد . ای یوسف زهرا(س) روز ها هر لحظه می گذرند اما از تو خبری نیست خوب ها کوچ کردند و گفتند که این دنیای فانی هیچ زیبایی ندارد این دنیا بدون ابا صالح هیچ است ؛ پس بگو که اشک چشمانم را بر روی کدام تپه بریزم تا نشانی از تو بیاورد؟ بگو پا به کدام قله بگذارم که بتوانم دستانم را به سویت دراز کنم که برایم مژده آمدنت را بدهی و من به پرستوهای درحا ل کوچ خبر دهم که باز گردید اباصالح دارد می آید ؛ آقا جان نور چشمهای عاشقانت بخاطر دیر آمدنت خاموش گشته بگو که زود می آیی تا من به عاشقانت بگویم که چشمهایتان را باز کنید مولایمان با نور درخشانش به چشمهایتان نور می بخشد تا جمال زیبایش را بتوانید ببینید و به آنهایی که از راه خدا دور شدند بگویید ای عاشقان مهدی راهتان را که به سوی فساد میرود ببندید و راهی را که به سوی نیکی می رود باز کنید باشد که انتظار فرج پایان پذیرد انشاءالله اللهم عجل لولیک الفرج


|
امتیاز مطلب : 32
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
نویسنده : عاشق المهدی
تاریخ : یک شنبه 19 بهمن 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: